رمان “سرزمین گوجه های سبز”روایتی است از زندگی واقعی و تجربه نویسنده, با سرنوشتی که برای دانشجویانی روی میدهد که با هزاران امید راهی شهر میشوند برای کسب علم ولی چیزی جز فقر و مرگ و فحشا نصیبشان نمیشود.
مولر در "سرزمین گوجه های سبز" با زبان استعاره و کنایه واقعیتهای زندگی در #سایه_دیکتاتوری را روایت میکند.
نمایش عنصر واقعیت و تخیل در هر نویسندهای شیوهای خاص دارد.
اگر واقع گرایی در اثری از یک نویسنده , وجهه ی اجتماعی داشته باشد ,میتواند در اثر ی دیگر از همان نویسنده وجهه ایی سیاسی پیدا کند.
همچنان که مولر واقعیت و تخیل را امری سیاسی میداند که نتیجه دیکتاتوری است.
درون مایه "سرزمین گوجه های سبز" تنهایی است و این تنهایی نتیجه بی توجهی مردم به رفتار حکومت و همچنین خواست حکومت است وی تنهایی را در بعضی جاها با استعاره و کنایه و در برخی دیگر به صراحت به تصویر میکشد.
از جمله ویژگیهای خاص نگارش رمان سرزمین گوجه های سبز به سبک رئالیسم جادویی فضاسازی وهم آلود آن است.
در این فضاسازی واقعیات زندگی و طبیعت، مضامینی را در خدمت نویسنده قرار میدهد که لبه هراس انگیز زندگی را نشان میدهد. راوی کوشیده است که با استفاده از عنصر تخیل در دنیای واقعی یک فضای واقعی وهم آلود خلق کند.
از دیگر ویژگیهای این نوع ادبی , چندلایه بودن فضا و فضایی اغراق گونه است.
استفاده از تخیل در تصویر کشیدن واقعیت، کار نویسنده را به جایی میرساند که اغراق و غلو را نمیتواند ندید بگیرد.
به تصویر کشیدن فضایی متعفن در داستان نویسی به سبک رئالیسم جادویی , لایه ایی از رمان نویسی در این سبک میباشد.
لایه ایی از رمان نویسی به سبک رئالیسم جادویی , به تصویر کشیدن فضایی متعفن در داستان است و "هرتا مولر" در این کتاب فضایی اغراق گونه را با کمک عناصر طبیعی ایجاد میکند تا آنکه در توصیف و وصف شرایط اجتماعی و سیاسی ِ داستان , مخاطب را به درکی عمیق از اوضاع برساند.
فضا سازی مولری, امری سیاسی است که در کلیت داستان حضور دارد.
بیان ِاین فضای وهم آلود به وصف ِ فضایی تعفن بار انجامیده است:
«وقتی پتو را بلند کردم که روکش آن را در آورم چشمم به گوش خوکی افتاد. این شیوه دختران بود برای وداع. ملافه را تکانیدم اما گوش خوک نیفتاد.»
او در کتاب سرزمین گوجههای سبز داستان چهار جوان را روایت می کند , راوی داستان, نماینده قشر دانشجو است. این چهار تن در دوران رژیم دیکتاتور #چائوشسکو در رومانی زندگی میکنند و میخواهند قبل از کشته شدن توسط حکومت , به آلمان فرار کنند.
داستان این کتاب از زبان زنی بدون هویت تعریف میشود که متعلق به اقلیت آلمانی زبان کشور رومانی است.
"مولر" میگوید:
«برای نوشتن این کتاب از داستان زندگی دوست رومانیاییام الهام گرفتم، کسی که توسط رژیم کمونیست این کشور کشته شد.»
ولی بسیاری از صاحب نظران معتقدند که هرتا مولر Herta Müller تجربیات شخصیاش از دوران دانشجویی و زندگی در رومانی را در این رمان روایت میکند.
رمان , تصویری مخوف از کشوری است که قرار بود بهشتی باشد علیه امپریالیسم؛ و سرشار از آزادیها و برابریهایی که بی عدالتی را در زیر چکمههای کارگردان زحمتکش له کند.
داستان چهار جوان شجاع که برای در هم شکستن این خفقان و ریشه کن کردن استبداد در کشورشان در تلاش بوده اند اما .......!!!
--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/message
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.